مرا زان میر خوبان از امیرخسرو دهلوی غزل 1803

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

مرا زان میر خوبان نیست روزی

1 مرا زان میر خوبان نیست روزی گدایان را ز شاهان نیست روزی

2 به سنگی چون سگان خرسندم از دور گرم چوبی ز دربان نیست روزی

3 ز من زایل کن، ای جان، زحمت خویش چو درمانت ز جانان نیست روزی

4 رو، ای اسکندر، از همراهی خضر ترا چون آب حیوان نیست روزی

5 به حیله چند بتوان زیست آخر تنی دارم کش از جان نیست روزی

6 هوس بردم به رویش، گفت بختم شما را از گلستان نیست روزی

7 دل و جان و خرد بردی، ترا باد مرا باری از ایشان نیست روزی

8 ز دردت باد روزی مند جانم به دردی کش ز درمان نیست

9 چه سود از گریه خسرو در این غم؟ چو کشتش را ز باران نیست روزی

عکس نوشته
کامنت
comment