1 کسی که سر بدر آرد ز روزن هستی نگاه کن بدو نیکش که هر دو موجودست
2 گر آفتاب سعات برو نظر نظر دارد همیشه همدم اقبال و بخت مسعودست
3 وگر ز پرتو خورشید بخت شد محروم چو سایه تا بابد تیره روز و مردودست
4 مکوش بیهده راضی بقسمت خود باش که قسمت ازلی هر چه شد همان بودست