- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه اندر دوستی ما را در اول یار بود دیدی آخر بهر ملت دشمن خونخوار بود
2 وآن که ما او را صمد جو سالها پنداشتیم در نهانش صد صنم پیچیده در دستار بود
3 زاهد مردم فریب ما که زد لاف صلاح روز اندر مسجد و شب خانه خمار بود
4 بیقراری گر به ظاهر بودش از عقد قرار عاقد آن را به باطن محرم اسرار بود
5 بود یک چندی به پیشانیش اگر داغ وطن شد عیان کان داغ بهر گرمی بازار بود
6 پای بیجوراب دستاویز بودش بهر زهد با وجود آنکه سر تا پا کله بر دار بود
7 فرخی را رشته تسبیح سالوسی فریفت گر نهانی متصل آن رشته با زنار بود