1 کسیکه او کند از کان که به میتین سیم مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
2 کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
1 ما در غم خویش غمگسار خویشیم محنت زدگان روزگار خویشیم
2 سرگشته و شوریده کار خویشیم صیاد نه ایم و هم شکار خویشیم
1 دل دوش هزار چاره سازی میکرد با وعده دوست عشقبازی میکرد
2 تا بر کف پای تو تواند مالید دل را همه شب دیده نمازی میکرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به