1 شاه ابوالقاسم بن ناصر دین آن نبردی ملک نبرده سوار
1 پیش او کی شوند باز سپید چون تذروان سرخ و چون سرخاب
1 چه سود کند، که آتش عشقش دود از دل و جان من برانگیزد
2 پیش همه مردمان و او عاشق جوبنده بخاک بر به بجخیزد
1 هجا کردست پنهان شاعران را (قریع) آن کور ملعون چشم گشته