1 هر شادی و غم که هست اندر دهر بر زهره و بر زحل همی بندی
2 از زهره و از زحل چه برخیزد چه بر ... این و ریش آن خندی
1 ایکه خورشید ز رای تو منور گردد عالم از نفحه خلق تو معطر گردد
2 خواجه شرق امین الدین صالح که فلک پیش فرمان تو خم گیرد و چنبر گردد
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 ای طالع نگون ز تو تا کی قفا خورم وی چرخ واژگون ز تو تا کی جفا برم
2 روزی بخشم بشکنم این مهر مهر تو وین پرده کبود تو بر یکدگر درم