- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تبارک الله از خیمه این چه بستانست که در نظاره او چشم عقل حیران است
2 بگلستان چه زنی خیمه طرب ساقی بیار باده که این خیمه خود گلستان است
3 نه خیمه است که باغ گل از صفاست ولی گل همیشه بهارست و باغ رضوان است
4 صبا ز گلشن او برگ گل به جنباند از این سبب ز صبا برگ گل پریشان است
5 بقید میخ و طنابش مبین که از خوبی هزار دست و دلش هر طرف بدامان است
6 خجسته فالی این خیمه بین که پنداری همای سایه فکن بر سر سلیمان است
7 سپهر حشمت و اقبال شاه اسماعیل که سایبان جلالش ز ظل یزدان است
8 ستون بار گه عرش سای او طوبی است طناب خیمه جاهش ز رشته جان است
9 بیمن اوست که امروز در بسیط زمین قرار خیمه دین از ستون ایمان است
10 چو قرص مه که گریبان خیمه اش سر زد سر سپهر ز اندیشه در گریبان است
11 فلک ز قوت فراش او بود حیران که پیش او فلک افراشتن چه آسان است
12 همیشه بر سر او سایبان دولت باد که زیر سایه او آفتاب تابان است