امروز از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی غزل 25

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

امروز چه بودش که ز من روی نهان داشت

1 امروز چه بودش که ز من روی نهان داشت سراز چه سبب بر من بیچاره گران داشت

2 ناکرده گنه باز ز من روی نهان کرد من هیچ نمیدانم او را که بر آن داشت

3 یکبار بروی تو نگه کردم وایجان بنگر که بجان و دل و دیده چه زیان داشت

4 دل در بر من نیست ندانم که کجا شد یارب بجهان در دل من نام و نشان داشت؟

5 دیده چو ترا دید درو لعل برافشاند معذور همیدارش بیچاره همان داشت

6 گفتند سر زلف تو دل میبرد از خلق من در غم دل بودم و او قصد بجان داشت

7 گردوست همیدارمت این طرفه نباشد آری بچنین روی ترا دوست توان داشت

8 زود ازمن و از تو همه این شهر بپرسند گویند نه این چشم فلانی بفلان داشت

عکس نوشته
کامنت
comment