1 آن چیست که همچو مرغ پی بسته بود چون مار فراز گنج پیوسته بود
2 مرغان همه را پر ز برون میروید آن مرغ پرش ز اندرون رسته بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای تازه گل که بوی خوشت دم ز روح زد خرم کسی که با تو شراب صبوح زد
2 در حیرتم که خاک درت از چه گل نساخت اشکم که تخته بر سر طوفان نوح زد
1 سر به جای پای در میخانه میباید نهاد جای مردان را قدم مردانه میباید نهاد
2 گر خراباتی و مستی جامهٔ رندی بپوش ورنه این زهد و ورع در خانه میباید نهاد
1 به تاج عشق سر آدمی عزیز بود اگرنه عشق بود آدمی چه چیز بود
2 تمیز خدمت اصحاب دل سگ آدم کرد سگ است بهتر از آن کس که بی تمیز بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **