این چه فرخنده خیمه این از اهلی شیرازی قصیده 22

1 این چه فرخنده خیمه این چه سر است آسمانی است کز زمین برخاست

2 خانه راحتست و مامن عیش کعبه خلق یا بهشت خداست

3 میخش از شاخ طوبی است و سزد که طنابش ز گیسوی حور است

4 همه طرحش خیال خاص بود به از این در خیال نایدر راست

5 بتماشا در آ که گلزارش روشنی بخش دیده بیناست

6 گل باغش که تازه است مدام کس چه دانست کز چه آب و هواست

7 نو بهاریست کز خزان دور است در همه موسمی بشنو و نماست

8 پیش نقش ختایی یی که دروست وصف نقاش چین مکن که خطاست

9 سایه چتر شاه بر سر اوست گر کند سایه بر سپهر رواست

10 خسرو عهد شاه اسماعیل آنکه کیخسروش کمینه گداست

11 بار گاهش ز آسمان بگذشت خیمه قدر او از آن بالاست

12 هر کجا خیمه زد بقصد عدو ناوکش میخ دیده اعداست

13 نیزه او ستون اسلام است خیمه شرع و دین از او برپاست

14 چتر او هر کجا که سایه فکند سایه اش بر سر هزار هماست

15 صحن بزمش ر بس زر افشانی چون بساط چمن نشاط افزاست

16 تا ابد باد زیر خیمه چرخ سایه دولتش که بر سر ماست