- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست چشمه خضرست یا آیینه اسکندرست
2 جوهر روح است یا گیتی نما بگداختند شیره جان است در وی یا می جان پرورست
3 نقش خط گرد لبش دل میبرد از دست خلق همچو آن خطی که بر گرد دهان دلبرست
4 بر سواد دیده دارد چون سواد نام شاه از سواد دیده روشندلان روشن ترست
5 گرچه جام می نماید در کف شاه از صفا گر بمعنی بنگری جام شراب کوثرست
6 تا دم محشر تهی یارب مباد این جام می ازدم شاهی که ساغر بخش روز محشرست