فلک قدری که هست از اهلی شیرازی شمع و پروانه 8

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

فلک قدری که هست از عزت و جاه

1 فلک قدری که هست از عزت و جاه بصورت شه بمعنی چاکر شاه

2 برحمت دستگیر هر بد و نیک چراغ دیده عالم قلی بیگ

3 ز خورشید فزون روشن ضمیری بلند از قدر او نام امیری

4 چنان ضبط امور ملک فرمود که هم حق راضی و هم خلق خشنود

5 همه پرگاروش آن رای گیرد که حق در مرکز خود جای گیرد

6 از آن کوتاه دست شبروان است که شمع او چراغ کاروان است

7 ز عدل او چو مهر و صبح صادق بود با پنبه هم آتش موافق

8 چو آتش هر که باشد تند و سرکش به لطفش میزند آبی بر آتش

9 به حشمت طور درویشانه دارد از و شمع فلک پروانه دارد

10 زهی خلق و کرم کز دور و نزدیک همی گوید دعایش ترک و تاجیک

11 گرش باشد کسی دشمن درین جمع ز سر تا پا برآرد رشته چون شمع

12 الهی تا ز نور شمع خورشید بود روشن چراغ ماه جاوید

13 بکام دوستان کوری بدخواه چراغش زنده باد از دولت شاه

عکس نوشته
کامنت
comment