خانه
شاعران
فال
درباره ما
اهلی شیرازی
اهلی شیرازی
آثار شاعر
بستن تبلیغات
شمع و پروانه اهلی شیرازی
1.
بنام آنکه ما را از عنایت
بنام آنکه ما را از عنایت
دهد پروانه شمع هدایت
رگ جان را دهد چون شمع روشن
غذای زندگی از پهلوی تن
دلیل و رهنمای مقبلان است
چراغ خاطر روشن دلان است
ز نورش آتش وادی ایمن
چراغ کار موسی ساخت روشن
مشاهده کامل شعر
2.
بود یارب که از پروانه جود
بود یارب که از پروانه جود
برافروزی دلم را شمع مقصود
ز توفیقم نمایی راه تحقیق
چراغی بخشیم از نور توفیق
دلم پروانه جانسوز سازی
به شمع دل شب من روز سازی
چراغ دل که مرد از ظلمت تن
ز برق
عشق
بازش ساز روشن
مشاهده کامل شعر
3.
الهی از کمال پادشاهی
الهی از کمال پادشاهی
بتخت عزت و تاج الهی
به وحیی کز تو آمد انبیا را
به الهامی که دادی اولیا را
بسوز عاشقان پاک دیده
بحسن گلرخان نو رسیده
بآه مردم گمگشته فرزند
باشک طفل دور از خویش و پیوند
مشاهده کامل شعر
4.
محمد شمع جمع اهل بینش
محمد شمع جمع اهل بینش
چراغ بزمگاه آفرینش
زهی مجموعه خلق و مروت
ک فهرستش بود مهر نبوت
شکسته طاق کسری از ظهورش
نشسته آتش گبران ز نورش
نبودش سایه آن خورشید پایه
که بود او شمع و شمعش نیست سایه
مشاهده کامل شعر
5.
امیر المؤمنین شمع هدایت
امیر المؤمنین شمع هدایت
چراغ دیده ها شاه ولایت
فلک یک خادم شب زنده دارش
چراغ افروز قندیل مزارش
دو شمع افروزد از مهر و مه بدر
به بالین و به پایینش شب قدر
چو گشتی ذوالفقارش گرم و خونریز
کشیدی خود زبان چون آتش تیز
مشاهده کامل شعر
6.
مرا سوزی شبی با خویشتن بود
مرا سوزی شبی با خویشتن بود
چو فانوس آتشم در پیرهن بود
شبی روشن چو صبح نیک روزان
کواکب چون چراغ مه فروزان
فلک را بس گل از کوکب شکفته
همه چون یاسمین در شب شکفته
شبی بس روشن و مه همچو شب باز
به شبدیز فلک در جلوه ناز
مشاهده کامل شعر
7.
زهی لطف خدا خورشید تابان
زهی لطف خدا خورشید تابان
سلیمان زمان یعقوب سلطان
چو صاحب دیده از نور الهی است
خداوند سفیدی و سیاهی است
چو شمع پادشاهی در خورش گشت
هما پروانه وش گرد سرش گشت
عجب شمعی که از عین عنایت
بود پروانه اش نجم سعادت
مشاهده کامل شعر
8.
فلک قدری که هست از عزت و جاه
فلک قدری که هست از عزت و جاه
بصورت شه بمعنی چاکر شاه
برحمت دستگیر هر بد و نیک
چراغ دیده عالم قلی بیگ
ز خورشید فزون روشن ضمیری
بلند از قدر او نام امیری
چنان ضبط امور ملک فرمود
که هم حق راضی و هم خلق خشنود
مشاهده کامل شعر
9.
خوش آن عاشق که سرگرم خیال است
خوش آن عاشق که سرگرم خیال است
دلش پروانه شمع جمال است
در آتش هر شبی پروانه وار است
چو شمع از سوز دل شب زنده دار است
دلش پروانه وش از غم بود ریش
چو شمع از گریه شوید دامن خویش
چو فانوسش کسی دل برفروزد
که از داغ درونش سینه سوزد
مشاهده کامل شعر
10.
حدیثی دارم از روشندلی یاد
حدیثی دارم از روشندلی یاد
بسی شیرین تر از شیرین و فرهاد
بدل افروزی و جانسوزی افزون
ز حسن لیلی و از
عشق
مجنون
عجب حسنی و عشقی کز حقیقت
بود شمع ره اهل طریقت
نه تنها عاشقش در سوز و ساز است
که دلبر همچو عاشق در گداز است
مشاهده کامل شعر
بعدی
اهلی شیرازی
اهلی شیرازی
آثار شاعر