- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟
2 لحظه ای باش که از شوق تو آییم بهوش گر پی پرسش ما آمده یی بر سر ما
3 تا دل سوخته خاکستر گلخن نشود ننهد تن سگ کوی تو به خاکستر ما
4 جرعه یی بخش که چون لاله زغم سوخته ایم تا بکی بشکنی از سنگ ستم ساغر ما
5 تن زغم خاک شد و دیده زنم خشک نشد آه از این سوز دل و وای زچشم تر ما
6 زان دل از میوه بستان سلامت کندیم که بود سنگ ملامت چون سگان در خور ما
7 در ما بسته زلفین بتان شد اهلی حلقه کعبه گرفتن نگشاید در ما