در میکده گر رند قدح نوش نبودیم از فرخی یزدی غزل 161

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

در میکده گر رند قدح نوش نبودیم

1 در میکده گر رند قدح نوش نبودیم همچو خم می اینهمه در جوش نبودیم

2 یک صبح نشد شام که در میکده عشق از نشئه می بیخود و مدهوش نبودیم

3 از جور خزانیم زبان بسته وگرنه هنگام بهار این همه خاموش نبودیم

4 یک ذره اگر مهر و وفا داشتی ای مه از یاد تو اینگونه فراموش نبودیم

5 در تهمتنی شهره نگشتیم در آفاق گر کینه کش خون سیاووش نبودیم

6 چون شمع سحر مردن ما بود مسلم گر زنده از آن صبح بناگوش نبودیم

7 ما پاکدلان را غم عشقت چو محک زد دانست چو سیم سره مغشوش نبودیم

عکس نوشته
کامنت
comment