- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گشتیم پیر و یار همان نوجوان که بود مردیم و آرزوی دل ما همان که بود
2 ای سرو، نرگس تو مرا کشت یا قدت؟ بهر خدا که راست بگو آنچنان که بود
3 کس در زمان حسن وفا از بتان ندید تنها درین زمانه نه که در هر زمان که بود
4 تن خاک گشت و باد بهر گوشه میبرد سر همچنان فتاده آن آستان که بود
5 پنداشتم که زنده بجانم چو یار رفت معلوم شد که یار که بودست و جان که بود
6 مارا نمانده است بجز مشتی استخوان پیش سگت بتحفه کشیدیم آن که بود
7 کردند دیگران به زبان کار خود درست اهلی همان شکسته دل بی زبان که بود