ما خیل گدایان که زر و سیم نداریم از فرخی یزدی غزل 168

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

ما خیل گدایان که زر و سیم نداریم

1 ما خیل گدایان که زر و سیم نداریم چون سیم نداریم ز کس بیم نداریم

2 شاهنشه اقلیم بقائیم بباطن در ظاهر اگر افسر و دیهیم نداریم

3 دنیا همه مال همه گر هست چرا پس ما قسمتی از آنهمه تقسیم نداریم

4 هر مشکلی آسان شود از پرتو تصمیم اشکال در این است که تصمیم نداریم

5 در راه تو دل خون شد و جانم بلب آمد چیز دگری لایق تقدیم نداریم

6 پابند جنون دستخوش پند نگردد ما حاجت پند و سر تعلیم نداریم

7 تسلیم تو گشتیم سراپا که نگویند در پیش محبان سر تسلیم نداریم

عکس نوشته
کامنت
comment