فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

از پی دیوانگی تا آستین بالا از فرخی یزدی غزل 165

غزل 165 ام از 590 غزلیات

از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم

1 از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم همچو مجنون خیمه را در دامن صحرا زدیم

2 زندگانی بهر ما چون غیر دردسر نداشت بر حیات خود به دست مرگ پشت پا زدیم

3 تا به مژگان تو دل بستیم در میدان عشق خویش را بر یک سپاهی با تن تنها زدیم

4 بی نیازی بین که با این مفلسی از فر فقر طعنه بر جاه جم و دارائی دارا زدیم

5 تا قیامت وعده کوثر خمارم می گذاشت باده را در محفل آن حور با هورا زدیم

6 کیست این ماه مبارک کانچه را ما داشتیم در قمار عشق او شب تا سحر یک جا زدیم

7 گر خطرها داشت در پای سیاست فرخی حالیا ما با توکل، دل بر این دریا زدیم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم

شاعر شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم چه کسی است ؟

شاعر شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم فرخی یزدی می باشد.

شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم چیست ؟

قالب شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم غزل است

مضمون اصلی شعر از پی دیوانگی تا آستین بالا زدیم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.