- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما را دل زار مستمند است و آویخته خم کمند است
2 ای جان کسی، دل رهی را می پرس که نیک دردمند است
3 بدگوی که سرد گردد این دل کز آتش شوق بر گزند است
4 تلخی نشنیدم از لبت هیچ یا خود می تو هنوز قند است
5 خامان به نهان دهند پندم با سوخته ای چه جای پند است
6 جان در خم زلف تست بنمای تا بنگرمش که در چه بند است
7 تا خط تو نودمید گل را بر سبزه هزار ریشخند است
8 خواهم سر سرو را ببرم کز قد تو یک سری بلند است
9 آن روی که چشم بد ازان دور بنمای که خسروش بسند است