ما را دل زار مستمند از امیرخسرو دهلوی غزل 173

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ما را دل زار مستمند است

1 ما را دل زار مستمند است و آویخته خم کمند است

2 ای جان کسی، دل رهی را می پرس که نیک دردمند است

3 بدگوی که سرد گردد این دل کز آتش شوق بر گزند است

4 تلخی نشنیدم از لبت هیچ یا خود می تو هنوز قند است

5 خامان به نهان دهند پندم با سوخته ای چه جای پند است

6 جان در خم زلف تست بنمای تا بنگرمش که در چه بند است

7 تا خط تو نودمید گل را بر سبزه هزار ریشخند است

8 خواهم سر سرو را ببرم کز قد تو یک سری بلند است

9 آن روی که چشم بد ازان دور بنمای که خسروش بسند است

عکس نوشته
کامنت
comment