تا شهنشاهِ جهان گردید از ایرج میرزا قصیده 17

ایرج میرزا

آثار ایرج میرزا

ایرج میرزا

تا شهنشاهِ جهان گردید مهمانِ وزیر

1 تا شهنشاهِ جهان گردید مهمانِ وزیر متّفق دید آسمان بختِ جوان با رایِ پیر

2 عمر ها پرورده شد در مرتعِ گردون حَمَل تا چنین روزی شود طبخِ خدیوِشیر گیر

3 شیرِ گردون کرد فر به خویش را تا آورند شهریارِ پیل افکن را کباب از رانِ شیر

4 ثَور اندر چرخ باشد منتظر تا خواهدش بهرِ قربانِ قدومِ شه وزیرِ بی نظیر

5 زین و زیر پیر و زین شاهِ جوان شایسته است گر جوانی را ز سر گیرد همی گردونِ پیر

6 دولتِ ایران ز فّرِ کلک او و تیغِ این زود یابد آرزویی را که در دل داشت دیر

7 خود به تیغ او بُوَد اقبال و نصرت پای بند همچنان بر کلکِ این فضل و هنر شد دستگیر

8 شهریارا روزگارِ دولتت بادا دراز آنچنان کاین چامه چون عمرِ عَدُویَت شد تقصیر

عکس نوشته
کامنت
comment