تا بود جان گرانمایه از فرخی یزدی دیوان اشعار 12

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

تا بود جان گرانمایه به تن

1 تا بود جان گرانمایه به تن سر ما و قدم خاک وطن

2 بعد از ایجاد صد آشوب و فتن بهر ایران ز چه رو در لندن

3 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

4 ما بزرگی به حقارت ندهیم گوش بر حکم سفارت ندهیم

5 سلطنت را به امارت ندهیم چونکه ما تن به اسارت ندهیم

6 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

7 حال «مارلینگ » تو را فهمیدیم «کاکس » را گاه عمل سنجیدیم

8 کودتا کردن «نرمان » دیدیم آنچه رفتیم چو برگردیدیم

9 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

10 آخر ای لرد ز ما دست بدار کشور جم نشود استعمار

11 بهر دل سوزی ما اشک مبار تا نگویند ز الغای قرار

12 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

13 ما جگر گوشه کیکاووسیم پور جمشید جم و سیروسیم

14 زاده قارن و گیو و طوسیم ز انگلستان چو بسی مأیوسیم

15 لرد کرزن عصبانی شده است داخل مرثیه خوانی شده است

عکس نوشته
کامنت
comment