-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی وفا یارا، چنین هم بی وفاداری مکن گر وفایی نیستت، باری جفاکاری مکن
2 چند گویی کز جفا کردن دلت را خون کنم هر چه خواهی کن، همین از بنده بیزاری مکن
3 بر نیفتاد آخر از عالم نشان مردمی شرم دار از مردمان و مردم آزاری مکن
4 چشم را دل می دهی در کشتن ما بی گنه کافران را در قصاص مؤمنان یاری مکن
5 آیت حسنی و رویت هدیه دلها بس است بر لب شنگرف فام این رنگ زنگاری مکن
6 در خیالش بیهشم، چه جای پند است، ای حکیم خواب دیوانه ست، تعبیری به هشیاری مکن
7 خسروا، با او به عزت جان برابر می نهی هم بدان عزت که باد او بدین خواری مکن