1 دو دزد خری دزدیدند سرِ تقسیم به هم جنگیدند
2 آن دو بودند چو گَرمِ زَد و خورد دُزدِ سِوُّم خَرشان را زَد و بُرد
1 دلا ز بختِ بدِ من علی قلی خان رفت دریغ و درد که از دست بیست تومان رفت
2 روان شدست به رخسار اشکِ چون سیمم از آن که سیمِ رهی با علی قلی خان رفت
1 ما که اطفال این دبستانیم همه از خاک پاک ایرانیم
2 همه با هم برادر وطنیم مهربان همچو جسم با جانیم
1 ستوده طبع وحیدا رسید نامۀ تو شد از رسیدنش این جان ناتوان خرسند
2 ز گفته های تو در وصف خویش خُرسندم چنان که از کرم ابر، بوستان خرسند
1 ای خایه به دست تو اسیرم بنمودهای از جماع سیرم
2 دستم نشود به تخم کَس بند تا باد تو کرده دست گیرم
1 به انگشتان پا از زیر کرسی ز کس ها کرده ام احوال پرسی
1 آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته
2 وه چه سیه چرده و شیرین لب است چون شکلات است پدر سوخته