- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دورگشت از من آنکه جانم بود زنده بی جان همی ندانم بود
2 دل ز من برگرفت بی سببی آنکه جان من و جهانم بود
3 جان سپردم بدو چو میدیدم که همه قصد او بجانم بود
4 نیست در خورد خاکپایش لیک چه کنم دسترس بدانم بود
5 گوئی اندر فراق ما چونی چه دهم شرح چون توانم بود
6 گر کسی گوید آن فغان ز که بود شاید ار گویم از فلانم بود