1 امروز که از باران شد سبزه رعنا تر سیم و زر گل جمله گشتند به صحرا تر
2 احوال دو چشم من در گریه یکی بنگر چون خانه پر روزن اینجاتر و آنجاتر
3 صد جان نه یکی باید تا صرف کنم در ره گردد چو کف پایت در راه تماشاتر
4 آهنگ برون داری، آب است به ره، ای چشم زین راه تفحص کن خشک است زمین یا تر
5 در سبزه خرامیدن کردی هوس و شستن خود سبزه نخواهد بود از خط تو رعناتر
6 بالاتر هر جا دو چشم تو همی بینم ابروی تو می بینم از چشم تو بالاتر
7 خسرو، صفت خوبان می گوی که خود نبود در هیچ گلستانی بلبل ز تو گویاتر