- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر من ز عشق دوست بنوعی قیامتست جانم ز عشق در همه عالم علامتست
2 از روزگار خویش مرا صد شکایتست وز دوستان خویش مرا صد ملامتست
3 گردل قبول نیست که کردم فدای تو جان در میان نهاده بوجه غرامتست
4 آن خط مشک رنگ تو یارب چه شاهدست وان قد همچو سرو تو الحق قیامتست
5 چندین هزاردست برو برگرفته سرو حقا که از خجالت آن سرو قامتست
6 با آنکه نیست با غم تو رنگ عافیت گرهیچ بوی وصل بود هم سلامتست