ایکه در آیینه بینی روی از اهلی شیرازی غزل 1373

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ایکه در آیینه بینی روی و ناز افزون کنی

1 ایکه در آیینه بینی روی و ناز افزون کنی آه اگر خود را بچشم من ببینی چون کنی

2 پنجه صبر مرا هرچند برتابی به جور کی عنان قهر خود از دست من بیرون کنی

3 شیوه شیرین نهان میداری از ناموس خود ورنه از یک خنده صد فرهاد را مجنون کنی

4 از تو زان نالم که گه گاهی دل ریش مرا مرهمی بخشی ز زخم دیگرش پرخون کنی

5 از لب لعل تو اهلی در خمار غم بسوخت هم مگر معجون دردش زان لب میگون کنی

6 خواهم که یکنفس بنشینی برابرم ساقی شوی ز نرگس خود ساغرم دهی

7 لب تشنه ام چو اهلی و از جرعه لبت یکقطره ز آن به است که صد گوهرم دهی

عکس نوشته
کامنت
comment