- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که ره دهد سوی آن سایه همای مرا بوصل او که رساند مگر خدای مرا
2 بظلمت غم هجر از حیات وصلم دور فغان که خضر رهی نیست رهنمای مرا
3 سگ توام زکرم جا بکوی خویشم کن چو در حریم وصال تو نیست جای مرا
4 چو غنچه تنگدلم رخ نما که همچون گل شکفته دل کند آن روی دلگشای مرا
5 نسیم وصل تو کی بر سرم گل افشاند رسان بدیده غباری ز خاکپای مرا
6 دمی نمیگذرد در غمت بمن چون ابر که نیست گریه زاری بهای های مرا
7 از این سراچه غم شاد کی شود اهلی؟ مگر دری بگشاید از آن سرای مرا