1 هزاران قبه عالی کشیده سر با بر اندر که کردی کمترین قبه سپهر برترین دروا
2 چو گرگ ظلم را کشتی بزور بازوی عدلت زانبوهی شده صحرای اقلیم تو چون کمرا
3 یکی دبه در افگندی بزیر پای اشتربان یکی بر چهره مالیدی مهار ماده ما را
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خیال آن صنم سرو قد سیم ذقن بخواب دوش یکی صورتی نمود بمن
2 هلال وار رخ روشنش گرفته خسوف کمند وار قد راستش گرفته شکن
1 نسیم زلف آن سیمین صنوبر مرا بر کرد دوش از خوابگه سر
2 گل افشانان ببالینم گذر کرد پیامی داد ازان معشوق دلبر
1 اندر زمانه جود تو تنگی رها نکرد بیمست ازین سخن دهن و چشم تنگ را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **