هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف از فرخی یزدی غزل 51

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

1 هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست

2 شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

3 عاقلان دیوانه‌ام خوانند و چون مجنون مرا از جنون خود، به حکم عقل استنکاف نیست

4 بس که از سرمایه‌داران، مجلس ما گشته پر اعتبارش هیچ کم از دکه صراف نیست

5 پوستش با داس برکن با چکش مغزش بکوب هر توانگر را که با ما قلب قلبش صاف نیست

6 حرفه و زحمت چو اوصاف وکیل ملت است بگذر از هرکس که او دارای این اوصاف نیست

7 فرخی از بندگی لاف خداوندی زند گرچه می‌داند که مردان خدا را لاف نیست

عکس نوشته
کامنت
comment