فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف از فرخی یزدی غزل 51

غزل 51 ام از 590 غزلیات

هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

1 هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست گر وکالت هم فتد در چنگشان انصاف نیست

2 شاه و دربار و وزارت عز و جاه و ملک و مال هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

3 عاقلان دیوانه‌ام خوانند و چون مجنون مرا از جنون خود، به حکم عقل استنکاف نیست

4 بس که از سرمایه‌داران، مجلس ما گشته پر اعتبارش هیچ کم از دکه صراف نیست

5 پوستش با داس برکن با چکش مغزش بکوب هر توانگر را که با ما قلب قلبش صاف نیست

6 حرفه و زحمت چو اوصاف وکیل ملت است بگذر از هرکس که او دارای این اوصاف نیست

7 فرخی از بندگی لاف خداوندی زند گرچه می‌داند که مردان خدا را لاف نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست

شاعر شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست فرخی یزدی می باشد.

شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست چیست ؟

قالب شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست غزل است

مضمون اصلی شعر هیچ چیزی نیست کاندر قبضه اشراف نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.