از دست تو کس همچو من بیسروپا از فرخی یزدی غزل 57

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست

1 از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست گر هست چو من اینهمه انگشت نما نیست

2 خود عقده خود را ز دل از گریه گشودم دیدم که کسی بهر کسی عقده گشا نیست

3 از صفحه زنگاری افلاک شود محو هر نام که در دفتر ارباب وفا نیست

4 زندان نفس یا قفس دل بودش نام هر سینه که آماجگه تیر بلا نیست

5 در دایره فقر قدم نه که در آن خط یک نقطه ترا فاصله با شاه و گدا نیست

6 از راه صنم پی به صمد بردم و دیدم راهی به خدا نیست که آن ره به خدا نیست

7 با منفعت صنفی خود فرخی امروز خود در صدد کشمکش فقر و غنا نیست

عکس نوشته
کامنت
comment