- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا به صبح ازل جز رخت دلیل نبود به گاه آمدنم جز به تو سبیل نبود
2 چنان به زور وداعش ز دیده سیل آمد که همرهان مرا همره رحیل نبود
3 گمان مبر که شود گل به سعی کس آتش که از جلیل بدان لطف، از خلیل نبود
4 به قتلگاه شهیدان عشق بگذشتم یکی به غمزه ترکان چو من قتیل نبود
5 بسی به مژده وصل تو دیده سیم فشاند ولیک روز وصالش به جز قلیل نبود
6 مگر ز شرم لب لعل یار شد بی آب وگرنه مردم چشمم چنین بخیل نبود
7 به تشنگان صداع خمار برگویید که دوش باده ما کم ز سلسبیل نبود
8 حدیث لذت خرما ز ما مپرس که هیچ بغیر خار نصیبم از آن نخیل نبود
9 مدام خسرو از آن جام می نهد در پیش که هیچ آینه جز جام می صقیل نبود