فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

روزگاری شد که سر تا پا دلی از فرخی یزدی غزل 157

غزل 157 ام از 590 غزلیات

روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم

1 روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم همچو صبح از دست غم هر شب گریبان چاک دارم

2 من تن تنها و خلقی دشمن جانند، اما دوست چون شد دوست با من کی ز دشمن باک دارم

3 آتش غم داد بر باد فنا بنیاد هستی اینک از آن شعله در چشم آب و بر سر خاک دارم

4 پاکبازم در قمار عشق هر چند، ای حریفان پیش پاکان دامنی با پاک بازی پاک دارم

5 شش جهت از چار سو شد چون قفس بر طایر دل این دو روز عمر عزم سیر نه افلاک دارم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم

شاعر شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم چه کسی است ؟

شاعر شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم فرخی یزدی می باشد.

شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم چیست ؟

قالب شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم غزل است

مضمون اصلی شعر روزگاری شد که سر تا پا دلی غمناک دارم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.