روزگاریست که در دشت جنون خانه از فرخی یزدی غزل 52

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

روزگاریست که در دشت جنون خانه ماست

1 روزگاریست که در دشت جنون خانه ماست عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ماست

2 آنکه خود سازد و جان بازد و پروا نکند در بر شمع جهانسوز تو پروانه ماست

3 هست جانانه ما شاهد آزادی و بس جان ما در همه جا برخی جانانه ماست

4 شانه ای نیست که از بار تملق خم نیست راست گر هست از این بار گران شانه ماست

5 از درستی چو به پیمان شکنی تن ندهیم جای می، خون دل از دیده به پیمانه ماست

عکس نوشته
کامنت
comment