- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از ره داد ز بیدادگران باید کشت اهل بیدادگر این است و گران باید کشت
2 پرده ملک دریدند چو از پرده دری فاش و بی پرده از این پرده دران باید کشت
3 آنکه خوش پوشد و خوش نوشد و بیکار بود چون خورد حاصل رنج دگران باید کشت
4 آزمودیم وز ابناء بشر جز شر نیست خیرخواهانه از این جانوران باید کشت
5 مسکنت را از دم داس درو باید کرد فقر را با چکش کارگران باید کشت
6 بی خبر تا که بود از دل دهقان مالک خبر این است کز آن بی خبران باید کشت
7 هر چه گفتیم و نوشتیم چو آدم نشدند زین سپس اول از این گاو و خران باید کشت