1 آب حیات اگر بسر کوی او رود شاید که در زمین ز خجالت فرو رود
2 گر آرزوی حلقه فتراک او کنیم بسیار سر که در سر این آرزو رود
3 گر بحث بر سرست به پیش سگان فکن من کیستم که بر سر من گفتگو رود
4 هرگز مرید پیر مغان زرد رو نشد هرجا رود بهمت او سرخ رو رود
5 دارم هزار نکته شیرین ولی مپرس وقت سخن گهی است که می در سبو رود
6 اهلی همیشه دانه خالی چو مور جست ترسم که زیر خاک درین جستجو رود
دیدگاهها **