1 طوفان که ز توقیف برون میآید جان در تن ارباب جنون میآید
2 زین سرخ کلیشه کن حذر ای خائن اینجاست که فاش بوی خون میآید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کانون حقیقت دهن بسته ما بود قانون درستی، دل بشکسته ما بود
2 صیاد از آن رخصت پرواز به ما داد چون باخبر از بال و پر بسته ما بود
1 آنان که بیمطالعه تقدیر میکنند خواب ندیده است که تعبیر میکنند
2 عمری بود که کافر راه محبتیم ما را دگر برای چه تکفیر میکنند
1 راستی کج کلها عهد تو سخت آمد سست رفتی و عهد شکستی نبد این کار درست
2 روز اول ز غمت مردم و شادم که به مرگ چاره آخر خود خوب نمودم ز نخست
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به