فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

دوش یارم زد چو بر زلف پریشان از فرخی یزدی غزل 1

غزل 1 ام از 590 غزلیات

دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را

1 دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را موبه‌مو بگذاشت زیر بار دل‌ها شانه را

2 نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی گر ز نادانی ملامت می‌کند، دیوانه را

3 در عزای عاشق خود شمع سوزد تا به حشر خوب معشوق وفاداری بود، پروانه را

4 جز دل سوراخ سوراخش نبود از دست شیخ دانه‌دانه چون شمردم سبحه صد دانه را

5 این بنای داد یارب چیست کز بیداد آن دادها باشد به گردون محرم و بیگانه را

6 از در و دیوار این عدلیه بارد ظلم و جور محو باید کرد یکسر این عدالتخانه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را

شاعر شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را چه کسی است ؟

شاعر شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را فرخی یزدی می باشد.

شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را چیست ؟

قالب شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را غزل است

مضمون اصلی شعر دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر