فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری از فرخی یزدی غزل 1

غزل 1 ام از 590 غزلیات

گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما

1 گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما چون غیر خون نبارد، ابر بهاری ما

2 با صد هزار دیده، چشم چمن ندیده در گلستان گیتی، مرغی به خواری ما

3 بی‌خانمان و مسکین، بدبخت و زار و غمگین خوب اعتبار دارد، بی‌اعتباری ما

4 این پرده‌ها اگر شد، چون سینه پاره دانی دل پرده پرده خون است، از پرده‌داری ما

5 یک دسته منفعت‌جو، با مشتی اهرمن‌خو با هم قرار دادند، بر بی‌قراری ما

6 گوش سخن شنو نیست، روی زمین وگرنه تا آسمان رسیده است، گلبانگ زاری ما

7 بی‌مهر روی آن مه، شب تا سحر نشد کم اخترشماری دل، شب‌زنده‌داری ما

8 بس در مقام جانان، چون بنده جان فشاندیم در عشق شد مسلم، پروردگاری ما

9 از فر فقر دادیم، فرمان به باد و آتش اسباب آبرو شد، این خاکساری ما

10 در این دیار باری، ای کاش بود یاری کز روی غمگساری، آید به یاری ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما

شاعر شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما چه کسی است ؟

شاعر شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما فرخی یزدی می باشد.

شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما چیست ؟

قالب شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما غزل است

مضمون اصلی شعر گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر