طوطی که چو من شهره بشیرین از فرخی یزدی غزل 122

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

طوطی که چو من شهره بشیرین سخنی بود

1 طوطی که چو من شهره بشیرین سخنی بود با قند تو لب بسته ز شکر شکنی بود

2 لعل تو که خاصیت یاقوت روان داشت دل خون کن مرجان و عقیق یمنی بود

3 چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت آن گل که جگر گوشه نازک بدنی بود

4 در عشق اگر فقر و غنا نیست مؤثر پس قسمت فرهاد چرا کوهکنی بود

5 آلت شدگانی که یکی خانه ندارند جان بازیشان از چه ز حب الوطنی بود

6 گر از غم این زندگی تلخ نمردیم انصاف توان داد که از بیکفنی بود

7 هم خیر بشر خواهد و هم صلح عمومی از روز ازل مسلک طوفان علنی بود

عکس نوشته
کامنت
comment