-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آنکه بنزد عقل فاضلتر از آب حیات خاک پای تو
2 تشویر همی خورد بهشت الحق از مجلس بزم دلگشای تو
3 بگشاده ملک زبان بمدح تو بر بسته فلک میان برای تو
4 افلاک چو ذره ز قدر تو خورشید چو شعله ز رای تو
5 هم باشد دون قدرت ار باشد بر اوج نهم سپهر جای تو
6 خادم ز صداعها که می آرد همچون خجلی است از لقای تو
7 این غله محقری که فرمودند بهر رهی سخن سرای تو
8 فضلی بکن و ازان خشگم ده تا بفزایم ز جان ثنای تو
9 کامروز هم جهان همی کوبند چه خشک و چه تر در آسیای تو