- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب که دل با روزگار تار خود در جنگ بود گر مرا چنگی به دل میزد نوای چنگ بود
2 نیست تنها غنچه در گلزار گیتی تنگدل هرکه را در این چمن دیدم چو من دلتنگ بود
3 گر ز آزادی بود آبادی روی زمین پس چرا بیبهره از آن کشور هوشنگ بود
4 نوشدارو شد برای نامداران مرگ سرخ بس که در این شهر ننگین زندگانی تنگ بود
5 بس که دلخون گشتم از نیرنگ یاران دورنگ دوست دارم هرکه را در دشمنی یکرنگ بود
6 بیسروپایی که داد از دست او بر چرخ رفت کی سزاوار نگین و درخور اورنگ بود
7 شاه و شیخ و شحنه درس یک مدرس خواندهاند قیل و قال و جنگشان هم از ره نیرنگ بود
8 برندارم دست و با سر میروم این راه را تا نگویی فرخی را پای کوشش لنگ بود