شب غم روز من و ماه محن سال منست از فرخی یزدی غزل 48

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

شب غم روز من و ماه محن سال منست

1 شب غم روز من و ماه محن سال منست روزگاریست که از دست تو این حال منست

2 بسکه دلتنگ از این زندگی تلخ شدم مردن اکنون به خدا غایت آمال منست

3 دوست با هر که شدم دشمن جانم گردید چکنم اینهمه از شومی اقبال منست

4 در میان همه مرغان چمن فصل بهار آنکه بشکسته شد از سنگ ستم، بال منست

5 به گناهی که چو خورشید گرفتم پیشی چشم هر اختر سوزنده بدنبال منست

6 فرخی چون تو و من کس به سخندانی نیست شعر شیرین ز تو و ملک سخن مال منست

عکس نوشته
کامنت
comment