1 ساقی گل بخت هر که پژمرده بود با گرمی عیش و دل افسرده بود
2 چشمی که چو شمع زنده دور از رخ تست چشمیست که زنده بر تن مرده بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند جان مرا و مهر تو باهم سرشته اند
2 از رشک آنکه با همه کس جلوه میکنی در خون یکدگر همه عالم سرشته اند
1 خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته اند مردم کشند اگرچه بصورت فرشته اند
2 در کوی گلرخان پی خواری کشان عشق یک گل زمین نماند که خاری نکشته اند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **