گر کعبه نشین بامن مستش سر از اهلی شیرازی غزل 86

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گر کعبه نشین بامن مستش سر ناز است

1 گر کعبه نشین بامن مستش سر ناز است المنه لله که در میکده بازست

2 ای خواجه تو از ناز بر افلاک کشی سر درخاک نشستن صفت اهل نیازست

3 محبوب دل آنست که چشمش سوی خود نیست محمود از آن سوخته عشق ایاز ست

4 سررشته به زنجیر جنون می کشد از عشق کوتاه کنم قصه که این رشته درازست

5 اهلی به حقیقت رسی از عشق مجازی گنجی است حقیقت که کلیدش ز مجاز است

6 کوی تو شب تا به روز از برق آهی روشن است روشن است ای شمع من کین روشنایی از کجاست

7 خسته تیغ بلا نا کشتنش از رحم نیست رحمتی گرمی کنی تیغی بزن کامش رواست

8 خاک کویترا بآب چشم خود گل کرده ام گر کسی آنجا فتد عیب تو نبود جرم ماست

9 از خیال طاق ابرویت که محراب دل است اهلی سرگشته روز و شب به محراب دعاست

عکس نوشته
کامنت
comment