فرخی یزدی

فرخی یزدی

فرخی یزدی
فرخی یزدی

دست اجنبی افراشت، تا لوای از فرخی یزدی غزل 182

غزل 182 ام از 590 غزلیات

دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی

1 دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی فتنه سربسر بگذاشت، سر به پای ناامنی

2 شد به پا در این کشور، شور و شورش محشر گوش آسمان شد کر، از صدای ناامنی

3 دسته ای به غم پابست، شسته اند از جان دست هر که را بینی هست، مبتلای ناامنی

4 مست خودسری ظالم، گشته دربدر عالم فتنه می‌دود دائم، در قفای ناامنی

5 عقل گشته دیوانه، کز چه رو در این خانه هست خویش و بیگانه، آشنای ناامنی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی

شاعر شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی چه کسی است ؟

شاعر شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی فرخی یزدی می باشد.

شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی چیست ؟

قالب شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی غزل است

مضمون اصلی شعر دست اجنبی افراشت، تا لوای ناامنی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر