1 آن دست دوستی که در اول نگار داد با دشمنی به خون دل آخر نگار داد
2 دیدی که باغبان جفاپیشه عاقبت بر باد آشیانه چندین هزار داد
3 می خواست خون ز کشور دارارود چو جوی دستی که تیغ کید به جانو سیار داد
4 با اختیار تام کند طرد و قتل و حبس ای داد از کسی که به او اختیار داد
دیدگاهها **