1 بخدائی که رخت عزت او در سرای کهن نمی گنجد
2 وز عدم ذره بی اجازت او در خم کاف کن نمی گنجد
3 کانچه اندر ضمیر شوق منست در دهان سخن نمی گنجد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 اگرشکایت گویم زچرخ نیست صواب وگرعتاب کنم بافلک چه سود عتاب
2 زجور اوست مرا صد شکایت از هر نوع زدور اوست مرا صد حکایت از هر باب
1 تویی که چرخ به صدر تو التجا کردست شعاع عقل برای تو اقتدا کردست
2 امیر عالم عادل شهاب دین خالص که خاک درگه تو چرخ توتیا کردست
1 بهار امسال خوشتر مینماید که از صد گونه زیور مینماید
2 نسیم از غیب نافه میگشاید صبا از جیب عنبر مینماید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **