1 خدایگان شریعت علاء دین رسول رسول عزم تو از باد تیز تر گذرد

2 سپهر پیر باین نیلگون قبا که بود بدرگه تو رهی وار با کمر گذرد

3 اگر همای جلال تو بال بگشاید ازین صحیفه سیمین چو تیر برگذرد

4 ز عشق گرد سمند سپهر جولانت چو سیل حادثه بر روضه بصر گذرد

5 ز لفظ عذب تو چندان ملک حکایت کرد که تا بحشر جهان بر سر شکر گذرد

6 بهر دیار که خشم تو کار زار کند زمانه بر سر خونابه جگر گذرد

7 جهان در آرزوی کسب کیمیای شرف بخاک ساحت فرخنده ات بسر گذرد

8 گشاد تیر ترا دهر ناوکی پرداخت که گر بخواهی ازین نیلگون سپر گذرد

9 مگر سموم بلا بر گرفت خاک درت کزین سرای باندیشه مختصر گذرد

10 مگر که بحر بخاک در تو نزدیکست که روزگار از و دست پر گهر گذرد

11 خجسته رای منیر ترا چه کم گردد که از گناه یکی تیره روی در گذرد