1 بی مه روی تو چشمم همچو ابربهمنست بی شب زلف تو رازم همچو روز روشنست
2 نرگست از غالیه صدتیر دارد در کمان لاجرم گلبرگ تو در زیر مشکین جوشنست
3 زلف را گو پای بازی بر گل و سوسن مکن کِت ازین بازیچه خون صد چو من در گردنست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ایکه در دست تو هرگز نرسد دست زوال دور باد از تو و از دولت تو عین کمال
2 ای زمین حلم زمان جنبش دریا بخشش ایفلک قدر ملک سیرت خورشید جمال
1 بزرگ منعم و مخدوم من جمال الدین سپهر رفعت و کان سخا و کوه وقار
2 بخاکپای تو کان تاج فرق کیوانست که شوق خدمتت از من ببرد صبرو قرار
1 خیز و بلبل بین و آن شادی بر گل کردنش خیز و گل بین وان تبسم پیش بلبل کردنش
2 گر غرض گل بود را گل اینک در برش پس ز بهر چیست این آشوب و غلغل کردنش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **